روز نوشت‌ها

صدای درشکه چی ها هم در آمد

“بزرگمهر احمدآباد”

“احمد آباد هشت بهشت”

“مستقیم فقط یه نفر”

“ای بابا”

هوا آفتابی بود و از تمام بدنش عرق سرازیر شده بود.چهره‌ایی خسته و عصبانی که به گفته خودش بیش از یک ساعت زیر گرمای طاقت فرسای آفتاب منتظر یک مسافر بود و مدام می‌گفت:”بزرگمهر احمدآباد، احمد آباد هشت بهشت، مستقیم فقط یه نفر، ای بابا”

اتفاقا فضا هم جوری فراهم شده بود که بر عصبانیتش می‌افزود، سر را بر می‌گرداند و جوانانی را می‌دید که با انرژی و اتیکت‌هایی منقوش به نام تپسی در اطراف میدان در حال بازاریابی مردم بودند… مدام زیر لب می‌گفت: ” اینا چند نفر را بیکار کردن و چند نفر را سر کار گذاشتن… در پاسخ به این سوال که چرا خود شما به این شبکه ملحق نمی‌شوی؟ هم می‌گفت “فایده نداره … عمرشون محدوده …اصلا امنیت نداره، اسراییلیه، دخترای مجرد رو اذیت می‌کنن تازشم من بیام نه از این گوشیا دارم نه بلدم استفاده کنم”

قبلا هم از این جواب ها شنیده بودم به نظرم عده‌ایی که منافع‌شان سخت در خطر بود،گوش رانندگان را پر کرده بودند از این جواب‌ها که در مواجه با امثال من و مسافران‌شان بازگو کنند.

چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ مقاومت تا کی؟ باید قبول کنیم سبک زندگیمان در حال تغیر است. همانطور که از گذشته تا کنون نیز در حال تغیر بوده است. روزی هم که اشرف الملوک، نهمین دختر مظفرالدین شاه قاجار در سال 1332 برای اولین بار تاکسی را وارد ایران کرد و در کنار درشکه‌چی‌ها قرار داد، صاحبان درشکه اعتصاب کردند ، عده ایی به سراغ مراجع رفتند و از آن‌ها خواستند برای این مسئله چاره‌ایی بیاندیشند و عده ایی هم می‌گفتند که درب ماشین بسته‌ است و احتمال فساد در آن زیاد. اما آخر چه شد؟ این درشکه‌چی‌ها بودند که کم کم واقعیت را پذیرفتند و متوجه شدند، نمی‌توانند با سرعت و کیفیت تاکسی‌ها رقابت کنند. باید پذیرفت دنیا روز به روز با سرعت زیاد در حال سپری شدن است و هر روز اتفاقی جدید در حال رخ دادن.

اسنپ، تپسی، تکسی، ای تاکسی، نت رو و فراتر کسب و کارهای اینترنتی مانند اینها حاصل سبک زندگی جدید هستند، سبک زندگی مرفه و کمال طلب، سبک زندگی ایی که در کنار سرعت وقوع، راحتی، در دسترس بودن، ارزان بودن، امن بودن و به روز بودن را انتظار دارد.

باید واقعیت را پذیرفت که آدم در برخی از تاکسی‌ها دچار مشکل می‌شود، هوا گرم است به راننده می‌گوییم کولر را روشن کن،در جواب می‌شنویم: “هزینه‌ات زیاد میشه اگه اشکال نداره که بزنم واست” یا به راننده می‌گویم لطفا سیگار نکشید، در جواب می‌شنویم “همینه که هست،راحت نیستی پیاده شو” به دیر رسیدن و معطلی زیاد و خرابی و کثیفی صندلی و غرولند‌های راننده هم کاری نداریم.

حال چرا وقتی جوانی با ایده‌ایی ناب پیدا شده است و شرایط را جوری فراهم کرده که چند صد نفر را مشعول به کار کند، کاری که هم آبرومند است و هم درآمدزا و همچنین شرایط خودروها را نیز جوری فراهم کرده است که مسافر تماما احساس رضایت کند، مدام باید جلویش سنگ انداخت و ناعادلانه نقدش کرد؟ به نظرم باید چاره‌ایی دیگر اندیشید تا هم آن جوان کارش را با انرژی دنبال کند هم معترضین راضی شوند همانگونه که در سال‌های 35 و 36 درشکه‌چی‌ها جهت اعتراض به منزل آیت الله العظمی بروجردی رفته و به ایشان گفتند شما جلوی ورود تاکسی را به قم بگیرید. آیت الله علی رغم آنکه می‌دانست سخن درشکه‌چی‌های قم نشان دهنده آن است که آن ها آگاه و آشنا به زمان نیستند، با این حال خطاب به آن‌ها گفت : “هر کسی که تاکسی در قم بیاورد باید قبلش امتیاز یکی از درشکه‌ها را بخرد تا به این وسیله صاحبِ درشکه با پولی که از این طریق نصیبش می‌شود بتواند کار و شغلی برای خود فراهم کند.” پس ایشان نه سنگ انداخت و نه اعتراض کرد بلکه راه حلی پیدا نمود تا هم درشکه‌چی‌ها راضی شوند و هم رانندگان.

به نظر می رسد با کمی گفت و گو می‌شود راه حلی برای معترضین پیدا کرد مثلا تولید اپلیکیشن‌هایی که وابسته به صنف مربوطِ معترض باشد یا مثلا اضافه شدن تاکسی‌های رسمی به تاکسی‌های اینترنتی موجود یا آموزش به رانندگانی که نحوه کار کردن با این سامانه‌ها را نمی‌دانند و در نهایت راه حل‌های دیگری که نیاز به بررسی و مطالعه بیشتر دارد.

اشتراک گذاری:

دیدگاهتان را بنویسید