انتقال مهربانی و خشم

در روزگاری زندگی میکنیم که بیش ار هر چیز نیاز به مهربانی کردن و مهربانی دیدن داریم. حال همه ما بد است و مثل خاکستر زیر آتش منتظر برای گُر گرفتن! انتقال مهربانی و خشم مهم است.
کوچکترین واکنشها حالمان را خراب میکند، عصبانیمان میکند و …
شاید به ظاهر عصبانی شده باشیم و تمام! اما باید بدانیم خشم و مهربانی مانند زنجیری است که ادامه خواهد یافت. خشم و مهربانی مسری است و در لحظه به دیگران منتقل می شود.
فرض کنید مردی هستید که صبح بجای مهربانی کردن به همسرتان با خشم از خواب بیدار شوبد، بدون لبخند، بدون در آغوش کشیدن و … چه اتفاقی می افتد؟! خشم شما انتقال میباد. احتمالا همسرتان در محل کارش یا در محل خرید آن حس را به دیگران منتقل می کند و دیگران نیز به دیگری و … شاید در این مسیر اتفاقهای بدی نیز رقم بخورد! درست است شما مقصر رفتار دیگران نیستید اما شما آغازگر زنجیره خشم بودید.
ما روزانه با رفتارهایی مثل اینکه یک نفر، ماشین خود را دقیقاً روبروی درب پارکینگ پارک کرده باشد؟ هنگامی که در جلسهی شرکت، کارهایی را به شما نسبت دادند که روحتان هم از آنها خبر ندارد؟ موقعی که دوستانتان، شما را به خاطر یکی از انتخابهای مهم زندگیتان (مثلاً ازدواج کردن یا نکردن، مهاجرت کردن یا نکردن، کارمند شدن یا کارآفرین شدن) ملامت می کنند؟ فرزندتان لیوان شیر را روی لباستان میریزد و … مواجه هستیم و هرکدام میتوانند ما را خشمگین کند. نمی توان از آن رفتارها فرار کرد چرا که خشم مانند تجربه هر احساس دیگر طبیعی است. اما مهم مدیریت کردن آن است. مهم این است اگر توانش را داریم قطع کننده زنجیره خشم باشیم نه شروع کننده آن!
این یادداشت را در مهرماه 1401، زمانهای که بخشی از مردم ایران خشمگین هستند مینویسم تا به خودم یاداوری کنم تا میتوانم آغازگر زنجیره مهربانی باشم و قطع کننده زنجیره خشم.
با لبخندی، با سلام کردنی، با به آغوش گرفتنی، با یک احوال پرسی ساده، با گوش بودن برای شنیدن حرف های دیگران، با کمک کردن به هم نوع و … سعی کنم حال بخشی از جامعه را خوب کنم تا آن ها نیز حال بخش دیگر را…
ویدیوی زیر مصداق آن است.
دیدگاهتان را بنویسید